آرایشگاه رفتن ملیکا
ملیکا جونم وقتی به دنیا اومد اصلا مو نداشت منو بگی چقدر حرص خوردم تا کم کم موهاش بالا اومد اونم چه موهایی خیلی نازک و تنک بود هر گل مویی که میخریدم اصلا تو موهاش گیر نمیکرد . همه پیشنهاد میدادن تا موهاشو با ماشین از ته بزنم ولی من دوست نداشتم و این کارو نکردم . تا حالا که یه کم موهاش بلند شده بود ولی هم نامرتب بود و هم اینکه یه کم پشت موهاش حالت فر داشت و جمع میشد بالا، منم تصمیم گرفتم تا موهاشو واسه اولین بار کوتاه کنم تا موهاش یکدست بشه .روز هشتم مهر بردمش آرایشکاه به محض اینکه روی صندلی نشوندمش شروع به گریه کرد مجبور شدم بشونمش توی بغل خودم تا آروم بگیره البته ناگفته نماند به لطف آهنگ حسنی که توی گوشیم بود و ملیکا خیلی دوسش داره . تا تمو...
نویسنده :
مامان
15:18